مشکلات و نقض حقوق بهائیان در ایران موضوع تازهای نیست. این شرایط دشوار از دوره قاجار آغاز و پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ از آنجا که در قانون شریعت اسلامی شیعه، بهاییت جزو ادیان رسمی شناخته نمیشود، با ورود قوانین و شریعت اسلامی به قانون اساسی به سمت وخامت بیشتر رفته و گر چه با به روی کار آمدن دولت آقای روحانی وعدههایی برای به رسمیت شناختن مذاهب مختلف اسلامی داده شد، به نظر تغییر چندانی در شرایط پیروان این آئین در ایران به وجود نخواهد آمد.
نبضنامه اسفند ۱۳۹۳
شرایط و حقوق بهائیان در ایران
مشکلات و نقض حقوق بهائیان در ایران موضوع تازهای نیست. این شرایط دشوار از دوره قاجار آغاز و پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ از آنجا که در قانون شریعت اسلامی شیعه، بهاییت جزو ادیان رسمی شناخته نمیشود، با ورود قوانین و شریعت اسلامی به قانون اساسی به سمت وخامت بیشتر رفته و گر چه با به روی کار آمدن دولت آقای روحانی وعدههایی برای به رسمیت شناختن مذاهب مختلف اسلامی داده شد، به نظر تغییر چندانی در شرایط پیروان این آئین در ایران به وجود نخواهد آمد.
از جمله بزرگترین مشکلات بهائیان ایران، حق تحصیل کودکان و جوانان بهائی در مدارس و دانشگاههاست. که در تمامی مراحل و مدارک تحصیلی از دبستان تا به خصوص دانشگاه در قسمت مذهب اگر کلمه بهائی درج شود، یا هویت بهائی دانشآموز آشکار شود، دانشآموز و خانواده او باید برای بازجوی به دفاتر عقیدتی و مذهبی مدرسه و دانشگاه مراجعه کنند. در اکثر موارد بازجویی نتیجه، اخراج دانشجو از تحصیل بوده است.
در آئین بهائی تقیه وجود ندارد و این به آن معنیست که حتی از روی مصلحت یا ترس جان نیز نمیبایست دروغ گفت یا حقیقت را پنهان کرد، در غیر این صورت کسی که تقیه کند از دین بهائی خارج میشود. این مورد از اصول بهائیت است و پیروان این آئین در ایران برای برخورداری از حقوق اولیه انسانی با دوگانگی روزانه دست و پنجه نرم میکنند.
طبق تحقیقات میدانی انجام شده پس از انقلاب عده بسیاری از بهائیان مجبور به درج کلمه "شیعه مسلمان" در فرم کنکور دانشگاه شدهاند و حتی پس از ورود به دانشگاه به محض آشکار شدن حقیقت دینیشان از دانشگاه اخراج شدهاند. دلیلی که به طور واضح و مستقیم از طریق مقامات اطلاعاتی و آموزش دانشگاه ابلاغ میشود، دین بهائی و عقیدتی این دانشجویان بوده است. تنها راه حلی که دولت و حکومت ایران به بهائیان برای برخورداری از حقوق اولیه شهروندی ارائه میدهد، گرویدن به اسلام است.
۲۱ بهمن ۱۳۹۳: رئيس کل دیوان عدالت اداری رأی داد که دانشآموزان بهائی حق تحصیل در ایران را ندارند.
منبع: عدالت برای ایران
از آنجا که اسناد و تحقیقات تاریخی در خصوص چگونگی شکل گیری و توسعه آیین بهائی در ایران به علت ممیزی دولت و محدودیتهای اعمال شده حکومتی دورههای قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی، بسیار محدود و یا از بین رفته است، در کتابهای درسی تاریخ موجود در نظام آموزشی ایران، در تمامی پایههای آموزشی، از آئین بهائی به عنوان "دین ضاله ساخته شده توسط انگلیس و صهیونیسم" صحبت میشود، بدون توضیح و جایی برای پرسش و تحقیق. بنظر میرسد که این روش آموزشی برای توسعه کینه پراکنی از دورهٔ ابتدایی بین کودکان ایرانی مسلمان و بهائی به نوعی رویه آموزشی جمهوری اسلامی بدل شده است و بهائیان از کودکی با ترس از افشای هویت و دوگانگی در جامعه زندگی میکنند. این رویه بنظر برای اجبار این جمعیت اقلیت به ترک خاک و وطن خود است.
تشکیل و تبیین دانشگاه بهائیان (BIHE) در سال ۱۳۶۴، راه حلی از طرف فعالان بهائی و حقوق بشر خارج از کشور برای حل مشکلات تحصیلی این جمعیت در ایران بوده است. گرچه مدرک این دانشگاه در مراکز و نظام آموزشی داخل ایران معتبر نیست و عرصه برای ایرانیان بهائی که خواستار مهاجرت نیستند برای زندگی، تحصیل و کار تنگتر میشود.
طبق گزارش و مصاحبهای که یک دانشآموز ممتاز دبیرستان بهائی ایرانی در سال گذشته از چندین نماینده مجلس برای حق تحصیلش به عنوان یک ایرانی تهیه کرده است، تنها راه حل پیشنهادی از طرف تمامی این نمایندگان، گرویدن دانشآموز به اسلام است و به طور واضح هر سه نماینده اعلام میکنند که یک بهائی در ایران حق شهروندی ندارد و میتواند از طریق دانشگاههای مخصوص بهائیان تحصیل کرده و به خارج از ایران پناهنده شود.
حقوق زنان بهائی و نقش زنان بهائی در جامعه مسلمان از ابتدا تا کنون
طاهره قرةالعین
از آغاز تشکیل و ظهور بابیت و پس از آن بهائیت در ایران، آزادی، نقش و استقلال زنان بهائی در میان جامعه روشنفکری ایرانی همواره مورد توجه و تحسین بوده است.
خاطرات، اشعار و سخنرانیهای قرةالعین یا طاهره، با اینکه در زمان خود جنبه مذهبی داشته است اما همواره از این شخصیت به عنوان اولین زنی که کشف حجاب کرد، پیروزمندانه برای عموم سخنرانی کرد، شاعر بود و در امور دینی متخصص، که در پایان، در راه عقیده و مذهب به طور بسیار دهشتناک و غم انگیزی در تهران به دار آویخته شد، یاد میشود. نقش قرةالعین به عنوان زن ایرانی در پیشگامی در برابری حقوق و آزادی زنان میان جامعه بهائی، مسلمان و حتی دیگر اقلیتهای مذهبی انکار ناپذیر است.
طبق مدارک موجود در آرشیو سایت تاریخ زنان قاجار خانم دکتر افسانه نجمآبادی، در ایران دوره قاجار و پس از آن، در تمامی شهرها و دهات ایران با اقلیت بهائی، زمانی که زنان مسلمان جز چند سال اولیه حق تحصیل نداشتند، زنان جامعه بهائی حتی در خفا تحصیل کرده و در موارد بسیاری کلاسهای مخصوص تحصیل زنان برای زنان بهائی و مسلمان دایر میکردند.
به عنوان مثال در شهر سنگسر استان سمنان، پیش از انقلاب تنها مکتبخانه زنانه توسط خانمی بابی اداره میشد و تمام زنان این شهر مذهبی سنتی مسلمان در کلاس این خانم تحصیلات ابتدائیشان را میگذراندند.
تأثیر و پیشگامی زنان بهائی در تحصیل، رقص، موسیقی و آواز در جمع، انکار ناپذیر است. گرچه آمار دقیقی در این مورد موجود نیست ولی تحقیقات میدانی در بسیاری خانوادههای بهائی و مسلمان در شهرهای مختلف ایران، حتی در نسلهای پس از آن نیز نشان از تاثیرپذیری و دگراندیشی زنان ایرانی از استقلال و نحوه تفکر منحصر به فرد زنان بهائی در جامعه دارد.
شرایط و حقوق زنان بهائی پس از انقلاب اسلامی
با گسترش کنترل عناصر مذهبی محافظه کار بر تمام جنبههای جامعه و سرکوب صداهای مخالف، آزادی بیان به سرعت در ایران پس از انقلاب از بین رفت. با مستحکمتر شدن هویت ایدئولوژیک حکومت جدید ایران در دوران جنگ ایران و عراق، جامعه مدنی نیز خود را قربانی سیستمی دید که هر گونه انحراف از وضعیت موجود را بهسرعت مجازات میکرد.
طبق آمار و گزارشات غیر رسمی موجود، در سالهای جنگ ایران و عراق از بهائیان برای شرکت در جنگ به عنوان شهروندان ایرانی دعوت شده بود ولی پس از پایان جنگ، حقوق شهروندی آنان به طور کامل نادیده گرفته و تکذیب شد. زنان بهائی که همسرانشان در جنگ کشته شده بودند، بهخاطر بهائی بودن از دولت هیچ غرامتی دریافت نکردند. در این دوره و پس از جنگ و آغاز دستگیری، بازداشت و اخراجهای عقیدتی بهائیان در ایران، زنان بهائی نقش به سزایی در بقا و ادامهٔ حیات جامعهشان در ایران ایفا کردند. زنان این جامعه نقش به سزایی در ادامه حیات جامعهشان در ایران بازی کردند. زنانی که همسرانشان اعدام، زندانی یا از کار اخراج شده بودند، تا زمانی که هویتشان به عنوان یک بهائی افشا نمیشد، برای گذران زندگی خود و خانواده میتوانستند در مراکز دولتی یا عرصههای مختلف بخش خصوصی به کارهای کوچک مشغول باشند.
همزمان پس از محرومیتهای شدید در دهه ۶۰ خورشیدی از تحصیل و کار، جامعه بهائی شروع به آموزش در میان خود به شیوههای مختلف کرد که نتیجه آن تشکیل دانشگاه علمی آزاد بهائیان در سال ۱۳۶۷ است. بسیاری از اساتید این دانشگاه را زنان بهائی تشکیل میدهند.
موارد ثبت شدهٔ نقض حق کار بهائیان
برپایه آخرین آمارها از احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران.
منبع: گزارش اکتبر ۲۰۱۴ گزارشگر ویژه در مورد حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران
بنظر میرسد که خصومت بین مسلمانان و بهائیان پس از انقلاب اسلامی و با ترویج و تدریس شایعات انگلیسی بودن این آئین توسط حکومت اسلامی بین مردم دامن زده شده است. پس از انقلاب به دلیل فشارها و مشکلات بیشمار روی این اقلیت، اخبار و آمار کمتری از زنان بهائی و نقش آنها در جامعه، نحوه کار و زندگیشان در دست است. ولی با نگاهی اجمالی و مقایسه اولیه یک خانواده مسلمان و بهائی همشهری میتوان به تفاوت نوع نگرش، فعالیت و استقلال فرهنگی بیشتر زنان بهائی در جامعه پی برد.
در دورهٔ دولت خاتمی با آزادیهای اجتماعی این دولت به بهائیان اجازه داشتن گذرنامه موقت و قانونی داده شد و در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد، برای اولین بار به بهائیان مانند شهروندان دیگر ایرانی اجازه گرفتن گذرنامه دائم داده شد با پیش شرط ترک وطن برای همیشه.
جامعه بهائی در ایران مجبور است شغل آزاد و محدود داشته باشد. زندگی و تحصیل همراه با مخفیکاری، ترس از افشا شدن هویت، زندان و اخراج از مملکت خود، چالشهایی روزانه برای بهائیان در ایران است. فعالان حقوق اقلیت و حقوق بشر تا کنون به راه حلی برای بهبود این شرایط دست نیافتهاند.
مردم این جامعه - که به علت زندگی در خفا و مهاجرت، آمار دقیقی از جمعیت آنها در دست نیست- با فرهنگی غنی در پایه گذاری تحصیل، آموزش و روشنفکری در ایران از سرمایههای این کشور هستند که به علت نداشتن حقوق اولیه انسانی و شهروندی در کشور خود، عملا به گوشه رانده شدهاند. زنان جامعه بهائی با پیشگامی در بسیاری از عرصههای فرهنگی و آموزشی نقش به سزایی در تربیت و پیشرفت این جامعه بازی کردهاند. چه بسا اگر از حقوق یکسانی با دیگر ایرانیان برخوردار بودند، سرمایههای فکریشان را در راه پویایی جامعه ایرانی، و بهخصوص ارتقاء نقش زنان بهکار می گرفتند. جامعه بهائی با وجود محدودیت و سرکوب بسیار، در خفا به فعالیتهای اجتماعی خود ادامه میدهد. برای مثال، در راستای اجرای دستورات آئین بهائی، به مستمندان و پناهندگان افغان ساکن ایران یاری میرسانند. از جمله این کمکها میتوان به تدریس کودکان افغان که مدارک قانونی لازم برای تحصیل در ایران را ندارند یا توزیع غذا و لباس میان مستمندان اشاره کرد.
منابع بیشتر
- از نقشه موارد نقض حقوق بشر در ایران بازدید کنید. در این نقشه میتوان فهرستی از موارد تبعیض به دلیل قومیت یا مذهب را مشاهده کرد که همچنین شامل مواردی از نقض حقوق بهائیان نیز میشود.
- برای کسب اطلاعات بیشتر درباره روشهای مستندسازی نقض حقوق بشر، دوره آنلاین نبضایران تحت عنوان «مستندسازی نقض حقوق بشر در محیطهای چالش برانگیز» را بگذرانید. این دوره همچنین شامل مثالهایی از موارد نقض حقوق بهائیان در ایران نیز هست.
- شماره ماه مه ۲۰۱۳ نبضنامه تحت عنوان «ارتداد و مخالفت: اقلیتهای مذهبی در ایران» نیز به اقلیتهای دینی در ایران میپردازد که با نگاهی به بهائیان، وضعیتشان را در کنار دیگر اقلیتهای مذهبی در کشور به تصویر میکشد.
سایر منابع: برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص حقوق بشر در ایران به وبسایت www.nabz-iran.com مراجعه کرده یا از بخش منابع نبضایران بازدید فرمایید. بخش منابع نبضایران پایگاه داده در حال گسترشی است از منابع سودمند مانند: عهدنامههای سازمان ملل، اظهارنامهها و کنوانسیونهای امضا شده توسط ایران؛ اسناد حقوقی شامل قانون اساسی ایران و سایر قوانین مربوطه؛ گزارشات سازمانهای غیردولتی (NGO)؛ مستنداتی در خصوص وضعیت تعهدات بینالمللی ایران؛ و سایر اسناد مربوط به وضعیت حقوق بشر در ایران.
نبضایران سکوی امنی است که سعی میکند با جمع آوری، مصور سازی، به اشتراک گذاری و ترویج بحث درباره اطلاعات حقوقی مختلف، صدای مردم ایران را تقویت کند. ما همچنین منابع و مواد آموزشی را فراهم میکنیم که کنشگران مدنی در ایران را در راه رسیدن به مسئولیت پذیری و اصلاحات مرتبط کمک کند. منابع اطلاعاتی که در نبضایران منتشر میشود افراد یا گروههای همکاری هستند که این اطلاعات را از شاهدین عینی، شبکههای حرفهای یا خصوصی و رسانههای ایرانی جمع آوری میکنند. منابع موجود در نبضایران شامل دورههای آموزش مجازی مهارتهای کنشگری و نظارت مدنی، نقشه و روشهای نمایش داده و اطلاعات، تحلیل قوانین و توافقنامههای بینالمللی که ایران امضا کننده آن است، دستورالعملها و راهنماهایی جهت حمایت از کنشگران، مؤلفههای چندرسانهای برای ایجاد گفتگو و بحث انتقادی، و دیگر منابع است. نبضایران برای سیاست بخصوصی تبلیغ یا فعالیت نمیکند بلکه با گستره وسیعی از کنشگران ایرانی و سازمانهای بینالمللی برای به اشتراک گذاری تجارب، گسترش مهارتها و ایجاد گفتگو میان آنها همکاری میکند. ما هیچ کمک مالی که نبضایران را به حزب یا گروه سیاسی خاصی مربوط یا وادار به حمایت از سیاستهای دولت خاصی کند یا به روشهای دیگر استقلال نبضایران را خدشه دار کند قبول نمیکنیم.
اگر میخواهید با نبضایران همکاری کنید لطفا نظر خود را با ما در میان بگذارید یا به آدرس report@nabz-iran.com ایمیل بفرستید. برای اشتراک نبضایران و دریافت دورهای اطلاعات به روز درباره حقوق شهروندی در ایران و منابع مرتبط با آن به صفحه اشتراک نبضایران مراجعه کنید.